جدول جو
جدول جو

معنی عدیم المثل - جستجوی لغت در جدول جو

عدیم المثل
(عَ مُلْ مِ)
بی نظیر. بی مانند. عدیم المثال. عدیم النظیر:
به باب ظلم شدم در جهان عدیم المثل
شدم عدیم من و ظلم من نگشت عدیم.
سوزنی.
حکیم بود ز اقران خود عدیم المثل
چو مثل خویش ز اقران خویش گشت عدیم.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ)
دهی از دهستان رودآب بخش فهرج شهرستان بم، واقع در 35 هزارگزی راه فرعی بم بروک. جلگه گرمسیر. سکنه 84 تن. آب آن از قنات و محصولات آن غلات و خرماست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا